می خواهمت...
آنگونه که حوا
سیبش را چید!
گروس عبدالملکیان
صُب داشتم میرفتم جایی؛ رادیوی تاکسی روشن بود!
تو رادیو پرسید که :
شما برای حفظ امنیت توی فضای مجازی چیکار میکنید؟
یه پسره زنگ زد گفت :
من توی فضای مجازی سعی میکنم اصلا به اینترنت وصل نشم!
خوش بحالشون دیگه ! یه سریا که عقل ندارن ، راحت زندگی میکنن !
گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید،
نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی
بلکه برای اینکه ببینی چه کسانی اهمیت داده و به خود زحمت می دهند که این دیوار را بشکنند
امروز رفتم کافی شاپ دیدم همه با دوست دختراشون اومدن ولی خودم تنها هستم.
هیچی دیگه گوشیم رو برداشتم و کنار گوشم گرفتم و با صدای بلند گفتم .
: هی بدبخت بیا که خواهرت با یه پسره تو کافی شاپ نشسته !
جاتون خالی همه دخترا فرار کردن.
آنقدر به مردم این زمانه بی اعتمادم که میترسم هرگاه از شادی به هوا بپرم زمین را از زیر پایم بکشند
فکر کـن قهـــــــوه بنوشی ته فالت باشد
بعد از این دیدن او فـــــرض محالت باشد
ازخدا ساده بپرسی که تواصلا هستی !؟
گریـه ات باعث تکــــــــــرار سوالت باشد
چمدان پر بکنیُ خاطـــــــــره ها را ببری
عکسهایش همـــــه ی عمر وبالت باشد
روزوشب قصه ببافی که تورا می خواهد
باز پیچیــــــــــده ترین شکل خیالت باشد
توی تنهــــــــایی خود فکر مسّکن باشی
قرص اعصاب فقــــط چاره ی حالت باشد
"ای که از کوچه معشوقه ما می گذری"
قسمت ما نشد این عشق حلالت باشد